ضحی خانمضحی خانم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

نی نی ضحی

پست ثابت وبلاگ

سلام

این صفحه متعلق به ضحی خانمه که قراره در آینده فرد مفیدی برای کشورش باشه. از امروز سیر بزرگ شدن خانم خانما رو با هم دنبال می کنیم. خدا رو چه دیدید، امیدوارم یه روز ضحی خانم خودش نویسنده پست های بعدی باشه .

« به امید روزهای بهتر و بهتر »

تولد باباجون

باباجون  سلام. ببخشید مزاحم میشم. می خواستم بگم تولدتون مبارک (17تیر). ولی اگه زحمت نیست سر راهتون شیرخشک و پوشک برام میگیری؟ راستی آجی زینب هم بستنی می خواد.ممنون     ...
17 تير 1397

سبدبازی

علی رغم علاقه زینب خانم به بازی با ضحی، متاسفانه ضحی اکثر مواقع روی خوش نشون نمیده. به همین خاطر آجی جون جونی، دست به ابداع بازی هایی میزنه که ضحی رو راضی کنه. یکی از این بازی ها، سبد بازیه که این شکلی انجام میگیره: ضحی خانم داخل سبد میشینه و بعد زینب در حالیکه دور سبد می چرخه و شعر میخونه ، سبد رو پر از توپ میکنه. در این عکس، زینب خانم 6 سال و 7 ماه داره و ضحی جون، یک سال و 10 ماه. ...
16 تير 1397

گردش در طبیعت

-  عزیزم دستت رو بده به من... - نمی خوام، مال خودمه! - ضحی جون جونی چوب رو بذار زمین، میره توی چشمت... -نمیخوام بدم. می خواد بپزه! - این چیه؟ قاشق آقا بزرگه؟( منظورش بیل بود) ...
13 تير 1397

حرم امام مهربانی

اعتراف میکنم با بچه زیر 2 سال حرم رفتن، عین کابوسه! شاید هم در مورد ضحی جون این مطلب صادق باشه آخه علی، نصف دوندگی های ضحی رو نداشت. از زمانی وارد حرم می شدیم میدوید و از ما دور میشد تا زمانیکه قصد برگشت داشتیم. دویدن ساده نه، بدون کوچکترین نگرانی و دلواپسی جدا می شد و تا می تونست دور میشد. من که بریده بودم اما باباجون ، آی دنبالش میدوید، آی می دوید... ...
13 تير 1397

می خوام برم سر کار

هر وقت لباس می پوشه و آماده میشه، میگه: می خوام برم سر کار. البته قهرم که میکنه جوراب می پوشه که بره سر کار.( دخترم خبر نداره فعلا چند سالیه که همه ملت سر کاریم! کلید هم گم شده!) ...
13 تير 1397

شب به یاد ماندنی

عمه هانیه چند روزی میشد که مهدیار رو به خاندان پارساییان و جلیلی، هدیه کرده بود و علی کوچولو همچون همیشه خندان و خوش رو!!! اعصاب مامانش رو به هم ریخته بود. تصمیم گرفتیم بریم پارک که هم به بچه ها خوش بگذره و هم مهدیار فرصت خواب به دست بیاره. ...
13 تير 1397

نماز خواندن

ضحی خانم ما هر وقت مهر پیدا کنه نماز می خونه.اگه اذان بگن بهتره، اذان هم نگن مشکلی نداره، ایشون کار خودشون رو انجام میدن. فقط باید در راه رفتن دقت کنیم که پا روی سرش نذاریم. سجده که میره، پهن زمین میشه و بلند نمیشه. بعد از مدتی هم میگه: مامان جون جونی، من کجا رفتم؟و ما هم با خنده و سلام و صلوات از زیرچادرنمازش پیداش می کنیم. ...
13 تير 1397

خواب وبیدار

در شگفتم که خواب با چه نیرویی شیطنت ها و شیرین زبانی های تو را با خود می برد: و من در تلاطم باز کردن چشمهایت. وقتی با صوت کودکانه ات می گویی:«سلام،صبح به خیر.حالا بیدار شدم» سلام عشق مامان، صبح شما هم به خیر. ...
13 تير 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ضحی می باشد